![]() |
#1 |
(کاربر تازه وارد)
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 4
(نمایش پست ها)
تشکر: 2
1 بار در ا پست از ایشان تشکر شده است.
|
![]() ![]() ![]()
سلام
نسبت به موضوعی که برای یکی از دوستام پیش اومد سوال داشتم یا بهتر بگم درددل کنم چون خیلی داره سنگینی می کنه. چندی پیش دوست من با آقایی در محیط کاریشون که یک محیط فرهنگی آموزشی بود آشنا شدند (هردو در دانشگاه تدریس می کردند) و این آقا پیش نهاد آشنایی بیشتر به منظور ازدواج به دوست من داد و دوست من با در میان گذاشتن خانواده بنا بر آشنایی بیشترو گذاشتن. تا چندی که ظاهرا علاقه ای بین دو نفر شکل می گیره و ارتباطات رسمی خانوادگی بدلیل سکونت خانواده پسر در شهر دیگه موکول به زمانی مناسب می شود. تا اینکه سفری برای این آقا پیش می آید تا در حین سفر به طور مرموزی رفتار این شخص تغییر می کند بطوریکه در جواب تماسهای تلفنی به وضوح دیده می شد و دلیل این موضوع رو به مشکلات کاری نسبت می دهد و اتفاقا در خصوص مشکلات کاری در تماسهای تلفنی با دوست من تا حدی مشورت می کرده و نظر خانواده دوست منو هم جویا می شده. تا اینکه در یکی از تماسهای تلفنی به دوست من می گه خانواده اش در خصوص ازدواجشان مخالفت کردند و ابراز ناراحتی زیادی می کنه وقتی دوست من در اینباره توضیح بیشتر می پرسه و دلایل مخالفت جویا می شه از اختلاف فرهنگی و مواردی بدین صورت می شنیده دلایلی که از روز اول درموردش صحبت شده بود و در ثانی از نظر تحصیلی خانوادگی مالی خانواده دختر در سطحی بالاتری هم بودن. بعد از بازگشت از سفر پسر درخواست دیداری حضوری می کنه و در این دیدار توضیح می دهد که به اجبار پدرش با دختری عقد کرده است. این موضوع دوست منو دچار شوک عظیمی می کنه ولی دوست من نتونست این موضوعو هضم کنه و با تحقیقی که انجام داد معلوم شد این آقا دو ساله پیش با دختری دوست شده بوده و با مخالفت شدید هردو خانواده مواجه بودن ولی تمام این مدتی که با دوست من آشنا شده بوده با اون دختر نیز بوده و ارتباط داشته حتا بعدا معلوم شد همون روز عقد ش بوده که با دوست من تماس گرفته و از او و خانواده اش مشاوره کاری هم می گرفته و اصلا هدف از سفر اخیرش هم چیدن برنامه عقدشون بوده. در صحبت آخر خود این آقا اعتراف می کنه که چون به هردو علاقه مند شده بوده و نمی تونسته انتخاب کنه هم زمان هردو نفرو پیش برده بوده تا موفق به ازدواج با یکی از آنها شود و بعد می گه خوب اشتباه کردم و کاری بوده که شده و دیگه کاریش نمی شه کرد و جالب اینجاست همسر فعلیش هم بعد از آشنا شدن با دوست من ابراز بی اطلاعی می کرده و گفت واقعا متاسفم که او این کارو کرده ولی حال خوب کاریش دیگه نمی شه کرد. از این زمان تا به الان که 2 ماه میگذره دوست من دچار بحران روحی شده که واقعا من و خانواده اش نگرانیم این آقا اعتقاد داره که دوست من تو ناراحت شدن افراط کرده و اتفاق خاصی نیفتاده در ثانی از نظر خودش چون بعد از رو شدن ماجرا گفته معذرت می خوام و اشتباه کردم دیگه تقصیر از گردنش باز شده من می خوام بدونم واقعا حکم این جور آدما چیست؟ آیا ازدواجی که بر این اساس شکل می گیره از نظر شرعی ، انسانی نمی دونم از هر نظر صحیح است؟ و به صرف یک عذر خواهی هیچ حقی به گردن این آقا نیست؟ واقعا دوست دارم نظر آدمای دیگه راجع به این ماجرا بدونم و کمک بگیرم. دوست من همیشه از من می پرسه خطای کار او در این جریان چی بود و کجا رو اشتباه کرده که بدین صورت با احساسات او بازی شد و من واقعا موندم چی باید بگم و چرا خدا در برابر اینجور نامردیها سکوت میکنه ؟ یا اصلا نامردی صورت نگرفته و این یک اتفاق یا امری طبیعی بوده؟! دوست دارم این ماجرا رو با بقیه آدما درمیون بزارم چون ببینم از نظر من این فقط اوج نامردی یه نفره و آیا بقیه نظر دیگه ای دارن! |
![]() |
![]() |
یک کاربر برای این پست سودمند از گمنام عزیز تشکر کرده اند: | baranme (21-06-2020) |
![]() |
#2 |
(کاربر معمولی)
![]() تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 15
(نمایش پست ها)
تشکر: 8
8 بار در 6 پست از ایشان تشکر شده است
|
![]() ![]() ![]()
اونو به حال خودش نگذارید.منظورم دوستته.اگه تنها باشه همش به این موضوع فکر میکنه و مطمین باش اون اقا زندگی خوبی نخواد داشت
|
![]() |
![]() |
![]() |
#3 |
(کاربر تازه وارد)
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 4
(نمایش پست ها)
تشکر: 2
1 بار در ا پست از ایشان تشکر شده است.
|
![]() ![]() ![]()
ممنون ياسمين جان از توجهي كه كردي حتما اين كارو ميكنم
رفتار خائنانه اون پسر از يك سو اما از سوي ديگر رفتار دختري كه همسرشه شرم آور تر.... دوست دارم نظر دخترهاي مختلف و درمورد اينكه اگه خدايي نكرده جاي زن اين خائن فرار داشتن چه مي كردن بدونم! |
![]() |
![]() |
![]() |
#4 |
(کاربر فعال)
![]() تاریخ عضویت: Oct 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 66
(نمایش پست ها)
تشکر: 2
86 بار در 41 پست از ایشان تشکر شده است
|
![]() ![]() ![]()
این جور اتفاقات مسائل طبیعیه. به نظر من شما بیخودی و زیادی موضوع رو بزرگش کردید. خوب اون آقا از هر دو طرف خوشش میومده اما بلعخره تصمیمش رو گرفته. نمیشه که با اولین انسانی که از راه میرسه دوست شد و بعد ازدواج کرد و یه عمر هم خوشبخت شد. زندگی مسئله تصمیمه. اونم تصمیم صحیح. تازه مگه دوست شما چند وقت با این آقا آشنا بودن.
|
![]() |
![]() |
یک کاربر برای این پست سودمند از Sasha عزیز تشکر کرده اند: | گمنام (22-06-2012) |
![]() |
#5 |
(کاربر تازه وارد)
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 4
(نمایش پست ها)
تشکر: 2
1 بار در ا پست از ایشان تشکر شده است.
|
![]() ![]() ![]()
سلام آقاس ساشا به نظر شما اینکه آدم هم زمان با چند نفر باشه طبیعیست!
خوب آدم وقتی با یکی به نتیجه نرسید این طبیعیه که بهم بزنه با کسه دیگه شروع کنه واقعا این طبیعیست که تا 4 ساعت قبل از عقدش زنگ بزنه که راجع به کارشو زندگیش با دوست من مشورت کنه و تا یک هفته بعدش هم ارتباطش حفظ کنه هنوز؟؟؟!!! حدود 5 تا 6 ماه مس شناختن همدیگر |
![]() |
![]() |
![]() |
#6 | |
(کاربر فعال)
![]() تاریخ عضویت: Oct 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 66
(نمایش پست ها)
تشکر: 2
86 بار در 41 پست از ایشان تشکر شده است
|
![]() ![]() ![]() نقل قول:
به هر حال دوست شما هم بی تقصیر نیست که توی یه رابطه 5-6 (که از نظر من خیلی کوتاهه ) بخواد انتظارات بالایی در حد ازدواج از یک رابطه داشته باشه. دوست شما باید یاد بگیره تا زندگی کنه نه اینکه تا یه چنین مسئله ساده ای پیش میاد زانوی غم بغل کنه انگار که دنیا به اتمام رسیده و شما هم تاییدش کنید. |
|
![]() |
![]() |
![]() |
#7 |
(کاربر تازه وارد)
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 4
(نمایش پست ها)
تشکر: 2
1 بار در ا پست از ایشان تشکر شده است.
|
![]() ![]() ![]()
سلام ممنون از توجهه شما
اما من فكر كنم شما برداشت اشتباه كرده ايد ارتباط اينها دوستي نبوده و اين آقا رسما از دوست من خواسگاري كرده بوه و يكبار جواب منفي قطعي از مادر دوست من شنيده بود بدليل اينكه اين آقا قبلا ازدواج كرده بودن ومطعلقه بوده ولي با اصرار و پافشاري مجدد نظر اونا رو عوض مي كنه كه اين افتضاحو بار مياره دوست من انتظار بالايي در حد ازدواج داشته! معمولا خواسگاري يك پيشنهاد ازدواج نه اينكه دوست من زود برداشت ازدواج كرده اينطور نيست! |
![]() |
![]() |
![]() |
#8 |
(کاربر تازه وارد)
|
![]() ![]() ![]()
سلام
من بر عكس ساشا معتقدم نه كار اين آقا طبيعي نيست متاسفانه هواي نفس و بازي با احساسات اينقدر زياد شده كه حتي دوستان اين شيوه را طبيعي مي بينند اصلا بحث عرف و غير عرف نيست من خودم كسي هستم كه از ١٧ سالگي تو دنياي به اصطلاح غرب كه روابط زن و مرد به مراتب خيلي ازادتر از ايران هست اتفاقا هر دو نفر تو هر رابطه دوستي با هم متعهد هستن تا زماني كه تو شناخت و اشناييي به اين نيتيجه مي رسند كه به درد هم نمي خورند تو هر رابطه اي اولين اصل داشتن صداقت هست و يك رنگي وقتي يك نفر اين صداقتو نداره اين رابطه طبيعي نيست مسلما ازدواج امر مهميست اما متاسفانه بدليل بسته بودن اين روابط تو ايران اين صداقت تو روابط دختر پسرا كمرنگ شده اما همين دوستان اگر يه دختري پيدا بشه كه هم زمان با چند پسر ارتباط داشته باشه بدترين صفات بهش اطلاق مي دن اما واسه ما پسرا طبيعي چون ازدواج امري طبيعيست و ما بايد هم زمان چند نفرو بشناسيم كه بهترين تصميم بگيريم نه دوست من به نظر من شما بايد به خودتون افتخار كنيد چون شما حسن نيت و صداقت يك رابطه را حفظ كرديد و نبايد ناراحت باشيد چونكه شما اين فرد و شناختيد اگه اون صداقت نداشته ناراحتيش مال شما كه نيست! دوست شما بايد خوشحال هم باشه كه تو عصري كه خيانت و دورويي داره امري طبيعي ميشه واسه شما يك موضوع دردناكه اما خوشحال باشيد كه اين ادمو شناختيد و يك امر در كنارش نمي خواهيد زندگي كنيد. ارزوي روزهاي خوش براي شما و دوستتون دارم . و متاسفم كه جوناي ايران تصورش از روابط دخترا و پسر چه دوستي چه اشنايي روز به روز به سمت دورويي و خيانت پيش ميرود هميشه صداقت اولين شرط تو هر نوع دوستي است. |
![]() |
![]() |
![]() |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|
History Food Communication Allowed Things Military Catimini Deadly Fitness Stay Healthy New Computers Disorders WOW Life Hacks Arabia Motivation